جدول جو
جدول جو

معنی ده چنار - جستجوی لغت در جدول جو

ده چنار
(دِهْ چِ)
دهی است از دهستان خان میرزا بخش لردگان شهرستان شهرکرد. واقع در 32هزارگزی شمال خاوری لردگان. دارای 248 سکنه و آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ چِ)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شیراز. سکنۀ آن 375 تن. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات وصیفی جات و چغندر. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(دِهَِ چِ)
بلوکی است از بلوکات بجنورد واقع در سمت مشرق این بلده و اسامی قرا و مزارع آن از این قرار است: چناران، نوده، اسفندان، ترفی، بیغو، کوک و کمر. (مرآت البلدان ج 4 ص 45)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ چِ)
دهی است از دهستان حومه بخش زرند شهرستان کرمان، واقع در سه هزارگزی شمال زرند. سکنۀ آن 147 تن می باشد. آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی است از دهستان طیبی سرحدی بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 7هزارگزی جنوب خاوری قلعه رئیسی، مرکز دهستان. دارای 100 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین می شود. ساکنین از طایفۀ طیبی هستند. در این آبادی قلعه خرابه های زیاد یافت می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ)
دهی است جزء دهستان شراء پایین بخش وفس شهرستان اراک. واقع در 36هزارگزی جنوب خاوری کمیجان. دارای 708 تن سکنه است. آب آن از رود خانه شراء تأمین می شود. راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ)
دهی است از دهستان حومه مشکان بخش نی ریز شهرستان فسا. واقع در سی هزارگزی شمال خاور نی ریز. سکنۀ آن 893 تن. آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(دَهْ چَ)
ده مقابل و ده برابر و ده دفعه بیشتر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ چِ)
دهی است از دهستان حومه شهرستان ملایر. واقع در 27 هزارگزی جنوب شهر ملایر و 15هزارگزی خاور راه شوسۀ ملایر به بروجرد، با 598 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دَهْ هََ / هَِ)
اصطلاح نرد. رجوع به ترکیب ده هزار در ذیل ده شود
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ کِ)
ده کوچکی است از دهستان غارستاق بخش نور شهر آمل. واقع در 46هزارگزی جنوب باختری آمل و 10هزارگزی باختر راه شوسۀ آمل به لاریجان. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ نِ)
دهی است از دهستان کمازان شهرستان ملایر. واقع در 52هزارگزی جنوب خاوری ملایر. سکنۀ آن 565 تن. آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ چِ)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کردستان. واقع در 21هزارگزی شمال کوزران با 100 تن سکنه است. آب آن از چاه و راه اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ چِ)
دهی است از دهستان کوهسارات بخش مینودشت شهرستان گرگان. واقع در 40هزارگزی جنوب خاوری مینودشت. دارای 240تن سکنه است. آب آن از چشمه سار. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ)
دهی است از دهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان. واقع در 60هزارگزی شمال باختری کرمان. سکنۀ آن 700 تن. آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(بُ چِ)
دهی است جزء دهستان آشتیان بخش طرخوران از شهرستان اراک. دارای 406 تن سکنه. آب آنجا از قنات، و محصول آن غلات، انگور، بادام و شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه وجاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(نَ دِ هَِ چِ)
یکی از دهستانهای بخش حومه شهرستان بجنورد، در جنوب شرقی بجنورد در منطقه ای کوهستانی و معتدل هوائی واقع است. آب مزروعی قراء دهستان از چشمه سارها و محصول عمده دهات آن غلات و بنشن و شغل سکنۀ دهات زراعت و قالیچه بافی است. این دهستان از 17 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و در حدود 51520 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
عددی اصلی برابر ده هزار (10000)، بازی چهارم از هفت بازی نرد ده هزاران هزار هزاران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ده ودار
تصویر ده ودار
((دِ هُ))
داروگیر، کروفر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از در کنار
تصویر در کنار
در جمع
فرهنگ واژه فارسی سره
روستایی از دهستان ناییج نور
فرهنگ گویش مازندرانی
مانند تمشک
فرهنگ گویش مازندرانی
از مراتع لنگای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
ده+تار –دوتار
فرهنگ گویش مازندرانی
چسبناک، کثیف
فرهنگ گویش مازندرانی